خبرهای خوب به زودی...

سلام...

دلتنگ همه هستم. چقدر دلتنگ اینجا بودم.  اگه خدا بخواد به زودی با خبرهای خوب خدمت میرسم. منتظر خبرهای خوب باشید و فقط برام دعا کنین...

باز هم میگم واسه بلاگفا دیگه نمیتونم کامنت بذارم. ولی به فکرتون هستم.

دوستتون دارم هوارتاااا...

کمک...

سلام...

دلتنگ همه اتونم. چرا شما بلاگفاییها نمی یاین تو پرشین بلاگ بنویسین؟ اگه اونجا هم بلاگ دارین بصورت خصوصی آدرس بدین تا من بیام اونجا بهتون سر بزنم. دیگه نمیتونم تو بلاگفا براتون کامنت بذارم. خواهش میکنم بهم خبر بدین. دارم بدون شما دق میکنم. کمک...

آپ...

سلام...

به اون بلاگم سر بزنین. عکسای جدید نیکا رو گذاشتم.

آپ...

سلام...

آپ کردم...

چرا کسی بهم سر نمیزنه؟

آپ...

سلام...

متاسفم...

اون بلاگم آپ شد...

آپ...

سلام...

تو اون بلاگم منتظرتونم...

آپ...

سلام...

اول بگم که من این بلاگ رو آپ نمیکنم. فقط برای اطلاع دوستان از آپ شدن اون بلاگ (بلاگ جدیدم) استفاده میکنم و به دلایل امنیتی فعلا نمیتونم آدرس اون بلاگ رو اینجا بذارم.

آپ کردم با عکسهای جدید نیکا.

آپ...

سلام به دوست جونای خودم...

باز هم یه آپ دیگه...

آپ...

سلام...

آپیدم... منتظرتونم...

آپ...

آپ...

سلام..

آپیدم. منتظرتونم...

آپ...

سلام...

بعد از کلی دوباره آپ کردم. منتظرتونم. عکس جدید نی نی خاله رو گذاشتم. حتما بیاین.

دوستای عزیز هنوز نمیتونم واستون کامنت بذارم. لطفا کمی صبر کنید...

آپ...

سلام..

آپ كردم...

یه درخواست...

سلام...

از دوستان عزیزم میخوام وبلاگ جدیدمو با اسم جدیدم لینک کنن.

این وبلاگمو هم حذف نکین.

ممنونم...

صورتی جونم اینم آدرس اون سایت آپلود عکس. ببخش دیر شد.

www.img98.com

آپ...

سلام...

آپم. منتظر حضور سبزتون هستم.

آپ...

سلام...

آپ کردم. اینجا هم اعلام میکنم طرفدارای احمدی نژاد خودشون رو معرفی کنن تا لینکشون رو از بلاگم حذف کنم. چون من از دروغگو و طرفداراش بیزارم...

آپ...

سلام دوست جوونام...

آپیدم. منتظرتون هستم.

دوستای گل دیگه ام که آدرس وبلاگ جدیدم رو ندارن قول میدم بهشون خبر بدم. چون دوباره سرور شرکت مشکل پیدا کرده و من نمیتونم واسه بلاگفاییها کامنت بذارم...

به امید پیروزی دولت سبز...

قابل توجه همه منظور از دولت سبز فقط و فقط دولت میرحسین موسوی هست. من طرفدار میرحسین هستم نه کسی دیگه...

آپ...

سلام...

آپیدم... منتظرم...

آپ...

سلام...

از اين به بعد از اين بلاگ براي اعلام آپ شدن اون بلاگ جهت اطلاع دوستان استفاده ميشود و فاقد ارزش ديگري است. منتظر حضور سبزتون هستم...

ستاد حمايت از ميرحسين موسوي...

دوباره برگشتم...

سلام...

فکر میکنم بخاطر انتخابات و مسائل امنیتی سرور شرکت اجازه نظردهی به مطالب بلاگفا رو نمیده. ببینم بعد از انتخابات درست میشه یا نه؟؟!! به خدا نمیتونم واسه بلاگفاییها نظر بذارم. واسه پرشین بلاگ و بلاگ اسکای میتونماااا اما واسه این بلاگفای لعنتی نمیتونم. همه اش میگه امکان درج نظر برای شما مقدور نمیباشد. چیکار کنم؟!

بهم سر بزنین منتظرم

امیدوارم دوستای بلاگفاییم رو از دست ندم و اونا منو فراموش نکنن...

خداحافظ بلاگفا...

سلام...

اومدم بگم دیگه اینجا چیزی نمینویسم. وبلاگمو هم حذف نمیکنم. یه وبلاگ جدید زدم. بهتون سر میزنم و آدرس جدید رو بهتون میدم. دلم برای اینجا تنگ میشه...

دوستتون دارم...

پ.ن: چرا من نمیتونم توی این بلاگفای لعنتی کامنت بذارم؟

دوباره میسازمت وطن...

سلام...

ديروز بهمون خبر دادن كه نوه عموي مامان كه يه بچه يازده ساله بود بر اثر تصادف فوت كرد. خيلي وحشتناكه، وحشتناكتر اينكه ماشين بهش زده و فرار كرده. واقعاً همچين كسايي كه اين كارو مي‌كنن بعد عذاب وجدان نمي‌گيرن؟ البته اگه وجدان داشتن هيچوقت فرار نمي‌كردن...

امروز عصر ساعت شش و نيم توي مسجد ارشاد واقع در امانيه آقاي سيدمحمد خاتمي سخنراني دارن. از چهارشنبه برنامه‌ريزي كردم كه همراه لودي حتما برم. اما وقتي خبر بمب‌گذاري توي مسجد زاهدان رو از تلوزيون شنيديم مامان و بابا از رفتن منعم كردن و گفتن حق رفتن نداري...

با دادن رای به میرحسین موسوی وطن را دوباره بسازیم...

ننه دوباره حالش بد شده. براش دعا كنين...

پ.ن: چرا نمیشه کامنت گذاشت واسه کسی؟؟!!

پ.ن۱: شما هم واسه کامنت گذاشتن مشکل دارین؟؟!!

پيش به سوي انتخابات...

                                                     راي ما ميرحسين موسوي

یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما
دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد ، مرده دلای آدماش

دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه
یار دبستانی من ، با من و همراه منی                                       
چوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاه
ترکه بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما


یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما

دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش
خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد، مرده دلهای آدماش
دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه
کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟
یار دبستانی من ، با من و همراه منی
چوب الف بر سر ما ، بغض من و آه منی
حک شده اسم من و تو ، رو تن این تخته سیاه
ترکه ی بیداد و ستم ، مونده هنوز رو تن ما

دانلود کنید...

دیشب ننه نشسته بود روی ویلچرش. تصمیم گرفتم یه عکس تبلیغاتی واسه میرحسین موسوی ازش بگیرم (مريم گلي شيطون ميشود). چندتا عکس گرفتم و از بین اون همه اينوانتخاب کردم...

 

تولدت مبارک...

سلام...

فعلا اومدم بگم لودی جوونم تولدت مبارک. امیدوارم امسال سال خوبی برات باشه و فوق لیسانس قبول بشی...

روزگار ميگذرد...

سلام...

يادمه وقتي بچه بودم و يكي از اعضاي خونواده مريض مي‌شد و مي‌خواست آمپول بزنه واسه نيگاه كردن اينقدر سرمو مي‌بردم جلو كه زن‌دايي باهام دعوا مي‌كرد و تهديدم مي‌كرد كه اگه نري بيرون يه آمپول هم به خودت مي‌زنم. اما الان چند وقتيه كه وقتي آجي دومي مي‌خواد به ننه آمپول بزنه انگار مي‌خوان دلمو ريش بكنن. دلم نمي‌ياد نيگاه كنم. دلم براش مي‌سوزه. اوضاعش بدك نيست. ولي وقتي مي‌خواد راه بره انگار استخوناي پاش خشك شده باشن وقت راه رفتن پاهاش تِرك تِرك مي‌كنن و اگه همه ساكت باشن و نزديكش باشي صداي استخوناشو مي‌شنوي. بخاطر همين موضوع مي‌ترسه راه بره و راه رفتنش خيلي كند شده. اميدوارم خدا شفاش بده، توكل بر خدا...

دوشنبه تولد لودي جونمه. مي‌دونين چي واسش خريدم؟ دستگاه آیدان، آخه لودي جونم بينيش يه مقداري گوشتيه و هر جا رفت واسه عمل همه گفتن شانسيه عملش. از وقتي تبليغ آيدان رو ديد دلش آيدان خواست. من و آقاي پدر هم تصميم گرفتيم واسش هديه آيدان بخريم. امروز هم سفارش دادم و قرار شد دوشنبه ببرن درب خونه تحويل بدن. ما اينيم ديگه، خواهر يا برادر خونده پذيرفته مي‌شود. لطفا با منشي هماهنگ كنيد...

گرفتاريهام زياده. وقت سر خاروندن ندارم. دوشنبه هم نوبت دكي قرنيه دارم. مي‌خوام باهاش مشورت كنم اگه شرايط چشمام خوبه لنز بكارم. اميدوارم درست بشه. چون واقعا از عينك خسته شدم...

بيصبرانه منتظر مناظره حضوري كروبي و احمدي‌نژاد هستم. فك كنم خيلي ديدني باشه. ديشب هم سخنراني ميرحسين موسوي ديدني بود و صحبتاش واقعا شنيدني. وقت كردين به اینجا سر بزنين...

توی سایت میرحسین موسوی یه سئوال پرسیدم. اینم جوابش:

مريم م (1388/2/30): با سلام و عرض خسته نباشيد خدمت شما و همكاران گرامي... يه سئوال مي‌خواستم از آقاي ميرحسين موسوي بپرسم و اون اينكه اگر به اميد خدا و ياري مردم در انتخابات 88 موفق شدن تدبير و انديشه‌يي براي رسمي شدن نيروهاي پيمانكاري شاغل در شركت ملي مناطق نفتخيز جنوب و شركتهاي وابسته دارن؟ ممنون مي‌شم جوابمو به ايميلم ارسال كنيد. منتظر دريافت جواب شما هستم. به اميد پيروزي، يا حق...


پاسخ:(1388/2/31)

با سلام؛ دوست عزیز هنوز برنامه های مهندس موسوی اعلام نشده است و بنابراین نمی توان به طور قطع در این باره صحبت کرد اما برای آشنایی شما با برخی از دیدگاه های مهندس موسوی درباره مسائل کارگری مطالبی را از سخنرانیهای ایشان و صحبتهای کارشناسان برای شما نقل می کنیم: 
محجوب دبيرکل خانه کارگر خطاب به كارگران و حاضرين همايش كارگران حامي ميرحسين موسوي گفت: به طور قطع ‌موسوي بعد از پيروزي در انتخابات رياست جمهوري،كارگران را فراموش نخواهد كرد زيرا دردوران نخست‌وزيري خود اين موضوع را ثابت كرده است. در دوران نخست‌وزيري مهندس موسوي جايگاه كارگران جايگاه رفيعي بود. صنايع ايران در انقلاب را موسوي بنيان نهاد و پيگيري‌هاي دولت هاشمي نيز به پيشرفت اين صنايع كمك كردو در اين زمينه مي‌توان به برپايي فولاد مباركه اشاره كرد كه در آن دوران سخت و جنگ با نظارت و پيگيري‌هاي ميرحسين عملي شد. هيچ‌كس به اندازه موسوي در تحكيم پايه‌هاي تامين اجتماعي موثر نبوده است و اگر در شرايط فعلي تامين اجتماعي به زيان‌دهي نرسيده از تدابير بلند آقاي موسوي است.
قسمتی از بیانیه مهندس موسوی به مناسبت روز کارگر: بايد اذعان داشت که در کنار اين همه ايثار و فداکاري کارگران در جبهه‌هاي مختلف دفاع و توليد و با تمام تلاش‌هايي که براي برقراري يک زندگي همراه با شرافتمندي صورت گرفته است، به دليل اتخاذ سياست‌هاي غلط اقتصادي، توسعه اقتصاد دلالي و غيرمولد، آزادسازي‌هاي بي‌حد و حصر، واردات بي‌رويه، گسترش فرهنگ و حجم بالاي قاچاق، وخيم‌تر شدن فضاي کسب و کار در کشور، افزايش گسترده و عمق فساد مالي در مقايسه با ساير کشورها موجب گرديده که امنيت شغلي و ادامه اشتغال اين عزيزان که از اصول اوليه و بنيادين کار شايسته است، با خطر جدي مواجه گردد.
بنابراين، روز کارگر علاوه بر گراميداشت مقام ارزنده نيروي کار فرصتي است که به مهمترين چالش‌ها و تنگناهاي پيش روي جامعه کارآفرين و کارگر نيز اشاره گردد:

  • ايجاد بستر اشتغال پايدار، بالاترين رسالت دولت‌ها در فراهم نمودن دسترسي به کار مطمئن‌تر براي رهايي از فقر است و بدون تلاش همراه با بهره‌وري به هيچ وجه حقوق کارگران محقق نمي‌شود. اشتغال مولد راهي است براي توليد ثروت که به وسيله آن مي‌توان به اهداف سياست‌هاي اجتماعي به نحو مطلوب‌تري رسيد. متاسفانه اين امر مهم و اساسي مورد توجه جدي قرار نگرفته، به طوري که امروز بزرگترين دغدغه نيروي مولد، مقوله اشتغال و امنيت شغلي و براي نيروهاي فعال و آماده کار نبودن فرصت‌هاي شغلي کافي است.
  • راهبرد دخالت شرکاي اجتماعي اعم از کارگر و کارفرما در نظام تصميم‌گيري کشور يک امر مهم و اساسي است، به ويژه آنکه در چارچوب آموزهاي ديني، قانون اساسي، مقررات بين‌المللي و قوانين و مقررات حاکم بر روابط کار، سه جانبه‌گرايي بايد به عنوان محوري‌ترين مبحث در گفتگوهاي اجتماعي مورد توجه قرار گيرد. تجربيات دهه اول انقلاب نيز نشان دهنده اين واقعيت است که تشکل‌هاي صنفي نقش بسيار ارزنده و مهمي را در پايداري توليد و صنايع ايفا نموده‌اند. بنابراين، لازم است قوانين و مقررات حاکم بر شکل‌گيري تشکل‌هاي صنفي کارگري و کارفرمايي مستقل به نحوي اصلاح گردد تا زمينه واقعي تحقق سه جانبه‌گرايي که متضمن جامعيت، مقبوليت و کارايي شرکاي اجتماعي دولت مي‌باشد، به وجود آيد.
  • عزت و کرامت انساني و برقراري امنيت و آرامش نيروي کار در گرو داشتن يک نظام تامين اجتماعي قوي و کارآمد است که از جمله حقوق اساسي انسان‌ها و از تکاليف اصلي دولت‌هاست. لذا، نظام، تامين اجتماعي بايد به عنوان ابزار استقرار امنيت و عدالت اجتماعي و يکي از اهداف توسعه مورد توجه قرار گيرد. چرا که مهمترين ويژگي يک نظام تامين اجتماعي ايجاد آرامش و عزت نفس در فرد، خانواده و جامعه، ايجاد تفاهم بين کارگر و کارفرما و مناسبات توليدي ايجاد امنيت اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي و فراهم نمودن زمينه‌هاي مناسب براي تحقق رشد و توسعه پايدار مي‌باشد. متاسفانه سياست‌هاي غلط اقتصادي، تغييرات پي در پي در ارکان اين سازمان، عدم پايداري قوانين و مقررات و دخالت رويکردهاي سياست زده بزرگترين نهاد بيمه‌اي کشور را به لحاظ تامين منابع مالي و همچنين انجام تعهداتش در معرض مخاطره‌آميزترين وضعيت قرار داده است و بيم آن مي‌رود اين سازمان نتواند به خوبي به ايفاي مسئوليت‌هاي خود بپردازد.
  • بخش قابل توجهي از نيروي کار ارزشمند کشورمان را زنان تشکيل مي‌دهند. ما بايد در برنامه‌ريزي‌هايمان نگاه ويژه‌اي به زنان داشته باشيم. زنان يک عنصر مؤثر در حيات اقتصادي و اجتماعي جامعه هستند، به ويژه آنکه علاوه بر حضور در محيط کار نقش ارزنده و ممتازي به عنوان محور خانواده برعهده دارند و لازم است در جهت‌گيري‌هاي حوزه روابط کار توجه خاصي به اين قشر عظيم، مؤثر، فعال و سازنده شود.

دوستتون دارم...

پ.ن: هوای اهواز ۴۹ درجه بالای صفر...

 

لعنت به تو...

سلام...

نمي‌دونم انگيزه بعضي از اين آشغالا از نوشتن چرت و پرت به عنوان نظر توي وبلاگ چيه؟ يكي نيست بهشون بگه خودتون خواهر و مادر ندارين؟ خجالت نمي‌كشين از اين چرندياتي كه لايق خواهر و مادر خودتونه اینجا مینویسی؟ متاسفم. واقعا متاسفم. آشغالاي بي‌خانواده تو اين جامعه خراب شده بخصوص توي اين شهر خراب شده زيادن. اميدوارم خدا ازشون نگذره. دوست ندارم نفرين كنم ولي اين آشغالي كه مزاحم من مي‌شه اميدوارم خدا ازش نگذره. اميدوارم خدا تو اين دنيا نشونش بده. اميدوارم خير و خوشي نبينه. مي‌دونم از طرف كدوم آشغال مياد و چرت و پرت مي‌نويسه، اميدوارم اونم خير از زندگيش نبينه...

به دادم برس ای اشک...

سلام...

چند روزيه اعصابم حسابي خورده يه بخشنامه اومده كه باز هم فرزندان شاهد و جانباز و ايثارگر و ... مدارك بيارن واسه رسمي‌ شدن. فكر كن، من با سابقه ۶ سال كار توي اين شركت نفت خراب شده رسمي نشدم اونوقت هي فرت و فرت بخشنامه به نفع اين خانواده شهدا مياد. آخه اين چه وضعيه؟ ها؟ تا كي بايد ما بخاطر اونا بسوزيم و بسازيم و حرف نزنيم؟ به خدا شيطونه مي‌گه يه نامه بنويس به اين يعني دولتمردان، ولي آخه به كي بنويسم كه براي ما كاري انجام بده؟ مني كه جد اندر جدم توي شركت نفت زحمت كشيده و كار كرده بايد به عنوان يه نيروي پيمانكاري كار بكنم ولي ديگران چون جزو خانواده شهدا هستند هنوز يكسال از قرارداد پيمانيشون نگذشته حكم رسمي شدنشون مياد. آخه شما بگين اين زور نيست؟ هر چي ميشه خانواده شهدا و ايثارگران، به خدا خسته شدم. اگه به اين چيزاست باباي بيچاره منم هشت سال زير توپ و موشك دشمن داشت به اين مملكت خدمت مي‌كرد، حالا ما چيكار كنيم كه شهيد نشد؟ بابا يكي به دادمون برسه. يكي بگه چطور مي‌تونم با اين كله‌گنده‌ها ارتباط برقرار كنم و بهشون نامه بدم تا يه فكري به حالمون كنن؟؟!!

ديروز روز همجنسگراها بود. وقتي كانال بي‌بي‌سي فارسي رو نيگاه مي‌كردم و مي‌ديدم توي ايران هم از اين قشر وجود دارن و به علت دستگيري و اعدام جرات حرف زدن ندارن انگار جيگرمو آتيش مي‌زدن. يكي نيست به اينا بگه بابا خوب اينا هم آدمن. اينا هم جزو مخلوقات خدا هستن. اگه اينطورن خواست خداست. چرا بايد باهاشون اينطور برخورد بشه؟ دلم مي‌سوزه. اميدوارم روزي برسه كه توي كشور خودمون احساس راحتي بكنن و براي رفاه و آسايششون كشور رو ترك نكنن. نمي‌دونم نظر شما راجع به اين قشر چيه؟ بياين به اين قشر به ديد درست نگاه كنيم و فقط مسئله جنسي رو مد نظر قرار نديم...

این پست همه اش گله و شکایت شد. ببخشید...

دوستتون دارم...

پ.ن: در جواب بی نام: متاسفم که نمیتونم بهت کمک کنم چون کسی رو به این نام نمیشناسم.

همه چی از همه جا...

سلام...

از صبح كه اومدم اداره و ايميلمو چك كردم به این نگاه مي‌كنم و تو دلم قند آب مي‌شه. بقيه رو پايين ببينين. اين شما و این عکسهای جدید نی نی خاله...

اين روزا تب و تاب انتخابات زياده. فكر مي‌كنم همه به اين موضوع فكر مي‌كنن كه به كي رأي بدن؟ شما از گزينه‌هايي كه كانديد شدن (ميرحسين موسوي، آيت‌اله كروبي، محسن رضايي و محمود خان احمدي‌نژاد) به كي‌ رأي مي‌دين؟ من شخصاً فكر مي‌كنم يا به مير حسين موسوي يا به كروبي رأي مي‌دم. شانس مير‌حسين بيشتر از بقيه‌ است...

ركسانا خانوم صابري هم بالاخره از ايران رفت. فكر مي‌كنم ديگه پشت سرشو هم نيگاه نكنه. طفلي چي كشيد تو اين چند ماه كه ايران بود. وقتي با قاضي مصاحبه كردن گفته از اونجايي كه دين اسلام دين كاملا بخشنده‌يي هست بخاطر همين آزادش كرديم. حالم از اينا بهم مي‌خوره. برن گم شن...

ديشب برنامه كوك خيلي باحال بود. در مورد مسابقه يورو ويژن (مسابقه خوانندگان كشورهاي اروپايي) بود. توي اين مسابقه آرش و اون دختره آذربايجانيه كه آهنگ آلويز رو با هم خوندن شركت كردن. دوشنبه برنامه كوك رو ببينيد تا بفهميد نتيجه مسابقه چي شد...

دوستتون دارم...

پ.ن: پنجشنبه خیلی دلتنگ بودم. همراه یکی از دوستان بر سر مزار بابا حاجی رفتم. رنگ نوشته‌های روی سنگ مزار بر اثر آفتاب و باران پریده بود و اون روز تصمیم گرفتیم یک قوطی رنگ و یک قلم‌مو برداریم و برای نوشتن سنگها آستینها رو بالا بزنیم. تا جایی که تونستیم و آفتاب هنوز پایین نرفته بود نوشته‌ها رو پررنگ کردیم. مابقی موند واسه این هفته. هیچی ازش نمیخوام فقط دعای خیرش رو بدرقه راه من و دوستم بکنه. بین من و خدا واسطه بشه تا مشکلاتم حل بشن. اینم عکس سنگ مزارش. فاتحه فراموش نشه لطفا...

اندر حکایت تولد...

سلام...

دو روز از تولدم مي‌گذره. اومدم اول از همه از دوستاي خوبم كه با كامنت توي بلاگم، اس‌ام‌اس، تلفن و حتي حضوري بهم اين روز رو تبريك گفتن تشكر كنم. اميدوارم بتونم جبران كنم.

روز تولد 27 سالگيم رو هيچوقت فراموش نمي‌كنم. چون بر خلاف انتظارم اتفاقات خيلي بد و وحشتناكي توي اون روز افتاد. ولي بعد از ظهرش همه چيز خوب شد و خدا رو شكر شب تولد رو بر خلاف روزش با شادي سپري كردم.

اينم عكس هديه‌هايي كه بچه‌ها بهم دادن:

1- کیک تولدم

2- هدیه آجي دومي

3- هدیه جیگی جوونم

4- هدیه داداشي

5- هدیه دوست جوونم (سرويس شش نفره)

6- هدیه لودي جونم (قاشق و چنگال)

7- هدیه همكارم (زير ليواني)

الان نزديك دو هفته‌ست كه ناحيه بين گردن و شونه‌ چپم خيلي درد مي‌كنه. طوريكه دردش به دستم هم مي‌رسه. ديروز با دوست جونم رفتم دكي. دكي بعد از كلي پرس و جو و گرفتن يه نوار قلب فهميد كه درد دستم عصبي هست و واسم آمپول نوشت + يه عالمه قرص. اينم از بخت و اقبال ما. پير شديم خواهر، چيكار كنيم ديگه...

دوستتون دارم و التماس دعا...

پ.ن: دیشب فیلم چارچنگولی رو خریدم. کلی حال داد. فیلم قشنگیه. از اولش میخندی تا آخرش. عشق من بازی جواد رضویان و رضا شفیعی جم هستش. حتما ببینیدش...

تولدم مبارک، همین...

سلام...

26 هم با تمام خوبيها و بديهاش تمام شد. هر چند بديهاش بيشتر از خوبيهاش بود ولي با تمام اين حرفا بالاخره تمام شد و دیگه تکرار نمیشه و 27 زندگی خودش رو شروع کرد. به همين راحتي...

تولدم مبارك...

دیشب جیگی جونم اولین کسی بود که بهم تبریک گفت. قراره امروز عصر هم بریم بیرون و هدیه امو بهم بده. مرسی جیگی جونم که فراموش نکردی. بعد از جیگی هم ساعت ۱۲ شب یه دوست خوب بهم زنگول کرد و تولدمو تبریک گفت. دوستت دارم دوست جونم...