واااای کلی نوشتم همش پرید :((( اصن اعصاب ندارم :((((((
+ نوشته شده در سه شنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 16:30 توسط خانومی
|
26فروردین 92
سلام! معلوم نیست امسال چه خبره که تمایل پیدا کردم بنویسم دوباره! البته بگم این مدت که ننوشتم همچین بدم نبود! چون خیلی معتاد اینجا شده بودم که این مدت ترکش کردم :)) الانم با موبایل دارم پست میذارم و کند تایپ میکنه نمیفهمم چی مینویسم!
وبلاگ همتونو میخونم ولی چون از ریدر گوشی میخونم معمولا کامنت نمیذارم ولی از حال همتون باخبرم ! این مدت خیلی خبرای خوب خوندم مثه مادر شدن خیلی ها باردار شدناتون عروسی ها و متاسفانه جدایی ها.بالاخره زندگی همینه ....
منم خوبم شوهرمم خوبه! سربازیش داره تموم میشه چند روز دیگه :)) نینی ندارم! سر کار هم نمیرم! معلم شدم! حالا اگه تونستین حدس بزنین معلم چییییی؟؟؟؟
ادم یه مدت نمینویسه دیگه یادش میره نوشتنو ! واقعا نمیدونم چی باید بگم :)) راستی رمزو میخوام عوض کنم نمیدونم کیا اینجارو میخونن کامنت بذارین بدونم به کیا رمز بدم....
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 20:16 توسط خانومی
|
سلام
سال نو همگی مبارک :)
دلم تنگ شده بود برا اینجا !!!! همتون رو میخونم و دوستتون دارم :*
+ نوشته شده در یکشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 10:53 توسط خانومی
|
من و این همه خوشبختی؟!...
+ نوشته شده در جمعه یازدهم شهریور ۱۳۹۰ ساعت 23:52 توسط خانومی
|